عرفان و حکمت
عرفان و حکمت در پرتو قرآن و عترت
تبیین عقلی و نقلی عرفان و حکمت و پاسخ به شبهات
صفحه‌اصلیدانشنامهمقالاتتماس با ما

کرم ابریشم

کرم ابریشم زندگی عجیبی دارد و اگر کسی با نگاه عبرت آموز به مراحل زندگی او دقت کند یک دوره درس معاد را در این حیوان مشاهد می کند. این کرم چند روزی در پیله میرود و بعد بصورت پروانه خارج می‌گردد ما می‌گوئیم مرده و زنده شده است اما این‌طور نیست. این حیوان از وقتی که داخل در پیله رفته و خفته است نه غذائی می‌خورد و نه حرکتی دارد و کاملًا در قالب و شکل حیوان مرده است اما در ذات و جوهره خود مشغول سیر و ترقّی و تکامل است، و در هر لحظه سیری دارد و عالمی را پشت سر گذارده و از آن عبور می‌کند و به عالمی نوین وارد می‌شود تا بالاخره به شکل پروانه‌ای زیبا با بال و پر عجیب و چشمان درخشان بیرون می‌آید. انسان هم همینطور است. ارواحی که می‌میرند معدوم نمی‌شوند، همه زنده‌اند. تا هنگامی که با بدن مادّی بودند سیر و تکامل آنها بواسطه بدن بود؛ و بدن مانع از سیرهای خارق‌العاده و أعمال شگفت انگیز می‌گشت، ولی بعد از مردن دیگر بدنی نیست، حجاب زمان و مکان و مادّه نیست، بنابراین ارواح قویّه با مجرّد اراده خود کارهای عجیب می‌کنند.

مراحل زندگی کرم ابریشم

كرم ابريشم و دورانهاى مختلفى كه بر اين حيوان مى‌گذرد بسيار موجب عبرت و شگفت است. افرادى كه دورانهاى مختلفه آن را بچشم ديده‌اند از دوران ابتدائى تا دوران نهائى، مى‌توانند عبرت‌ها بگيرند و يك دوره درس معاد را در اين حيوان مشاهده كنند.

حقير در سنّ طفوليّت علاقه‌اى به پرورش اين حيوان داشتم و ساليان متوالى در فصل بهار در منزل مقدارى از آن را تربيت مى‌نمودم.

تخم اين حيوان سفيد رنگ و قدرى از دانه خشخاش بزرگتر است.

در فصل بهار همين كه درخت توت برگهايش جوانه مى‌زند اين تخم باز مى‌شود و كرم ريز سياه رنگى به اندازه ضخامت ته سنجاق و به درازاى چند ميليمتر از آن خارج مى‌گردد، و از برگ توت تغذيه مى‌كند و كم كم بزرگ مى‌شود، و بعد در خواب فرو مى‌رود. خوابش تقريباً دو شبانه روز طول مى‌كشد.

در حال خواب پاهايش روى زمين و دستها و سرش بلند است، و أبداً راه نمى‌رود و غذا نمى‌خورد. اگر دست به او زنيم مختصرحركتى مى‌كند كه فقط معلوم مى‌شود زنده است.

بعد از دو شبانه روز بيدار مى‌شود، بدين طريق كه پوست عوض مى‌كند؛ پوست سابق خود را مى‌گذارد و از ميان آن با پوست تازه و بدنى تازه و نو خارج مى‌شود. در اين حال قدرى بزرگتر و رنگش سفيدتر است.

و سپس مشغول خوردن غذاى مختصّ بخود يعنى برگ توت مى‌گردد تا مدّت چندين روز، كم كم بزرگ‌تر مى‌شود و رنگش بازتر مى‌گردد.

براى مرتبه دوّم به خواب ميرود و دو شبانه روز به همان كيفيّت اوّل مى‌خوابد و پس از دو شبانه روز بيدار مى‌شود، و باز پوست عوض كرده و با بدن شاداب‌تر و تازه‌تر بسراغ برگ توت ميرود.

چندين روز ديگر تغذيه مى‌كند و باز بخواب مى‌رود و پس از گذشتن دو شبانه روز بيدار مى‌شود و پوست جديدى عوض مى‌كند. در اين حال بسيار شكلش با سابق تفاوت دارد، بندهاى بدنش مشخّص و سرش مشخّص و شكل پاها و دستها معلوم، و حتّى در موقع نفس كشيدن، شكل ورود و خروج نَفَس در ريه او كه در ناحيه پشت او- و به منزله ستون فَقَرات انسان است- قرار دارد، مشهود و معلوم مى‌گردد. و مشغول خوردن غذا مى‌شود، و بطورى برگ توت را مى‌جود كه صداى آن مانند بُرش ارّه موئى به گوش مى‌خورد. و چندين روز به همين منوال مى‌گذرد.

اين حيوان معصوم باز به خواب ميرود مانند خوابهاى سابق، و سپس بيدار مى‌شود و پوست عوض مى‌كند. در اين حال كه معلوم است حيوان به مرحله بلوغ خود رسيده است، رنگش كاملًا سفيد كمى مايل به آبى رنگ، ضخامتش تقريباً به اندازه ضخامت يكدانه نخود و هسته خرما، و طول قامتش تقريباً هفت يا هشت سانتيمتر مى‌باشد. مدّتى از غذاى خود مى‌خورد تا به مرحله كمالش مى‌رسد.

حالا ديگر مى‌خواهد اين زندگى و حيات را وِداع گويد. اين حيوان كم كم براى خود قبرى مى‌سازد، و در حال ساختن اين قبر كم كم مشغول مردن مى‌شود؛ سَكَرات موت بر او غلبه مى‌كند و كاملًا گيج مى‌شود.

قبر او عبارت است از پيله او كه با لعاب دهان خود- كه مانند نخ نازكى دائماً و متّصل بهم بيرون مى‌آورد- بنا مى‌كند. اين قبر براى او لازم است چون اگر خود را در ميان آن مخفى نكند در اوّل وهله مورچه كه بزرگترين دشمن اوست او را پاره پاره نموده و به لانه خود مى‌برد، و گنجشكان نيز يكباره او را بلعيده و فاتحه‌اش را مى‌خوانند، و يا در زير دست و پا له مى‌شود.

اين پيله يا قبر را در ميان شاخه‌هاى درخت توت يا در همان صندوق و ظرفى كه او را در آن گذارده‌اند بنا مى‌كند، و به اندازه‌اى ظريف و لطيف است كه آدمى خود را بدان محتاج ديده و بنام ابريشم براى تهيّه لباس از آن بهره بردارى مى‌نمايد.

بارى! هنگام سكرات موت و رسيدن حال مرگ، شروع به خارج كردن لعاب دهان خود كرده و دائماً به دور خود مى‌تَنَد تا در مدّت تقريباً يك شبانه روز اين پيله دور او را كاملًا احاطه كرده و كم كم اين كرم بلند قامت كوتاه مى‌شود، و تا هنگامى كه پيله تماماً تنيده شد تقريباً قامتش به اندازه ثلث قامت اصلى او مى‌شود.

در وقتى كه پيله كاملًا تنيده شد حيوان در داخل آن مى‌خوابد؛ خوابى طولانى كه به مدّت تقريباً بيست روز طول مى‌كشد. امّا در اين مدّت ديگر اين حيوان به شكل كرم نيست، چنان در خودش جمع شده و سر و پاها و دستهايش در بدنش فرو رفته و به اندازه‌اى كوتاه شده كه هيچ شباهت با آن كرم سابق ندارد.

درازايش تقريباً يك سانتيمتر، و اگر پيله را بشكافند مى‌بينند اين حيوان بصورت يكدانه لوبياى سوخته يا بصورت يك دانه تخم زنبور درآمده و بتمام معنى خشك شده و مرده است.

اين حيوان به هيچ چيز شبيه نيست جز يك موجود جامد مرده، امّا مرده نيست؛ در داخل پيله چه سيرها دارد، چه حركتهائى در جوهره وجودش موجود است كه در هر لحظه او را از مرحله‌اى به مرحله ديگر كشانده و از حالى به حال ديگر تحويل داده و در مقام سير تكاملىِ وجود او پيوسته او را به أعلى مدارج نزديك مى‌سازد.

تا اينكه كم كم زنده مى‌شود و سر از اين خواب گران بر ميدارد، و قبر خود را با لعاب دهان خود مى‌شكافد و از پيله و قبر خارج شده و در صحراى محشر حاضر مى‌شود.

ولى عجيب شكلى پيدا كرده و عجيب سيمائى به هم زده است! آن كرم دراز در اين هنگام يك پروانه است. دو بال بزرگ دارد، دو بال كوچكتر روى آن دو بال قرار دارد، دو چشم دارد روشن و درخشان بعين چشم پروانه، دو شاخ دارد مانند دو شاخ پروانه، پاهايش كه سابقاً عقب بود الآن در زير سرش قرار گرفته، شكمش مانند شكم پروانه قسمت فوقانيش ضخيم و قسمت تحتانيش باريك شده است.

به اندازه‌اى بدن و بالهايش ظريف و لطيف شده‌اند كه اگر كسى با دست خود مختصر اشاره‌اى كند آثار گرد لطيف آنها بر روى دست او خواهد نشست.

سبحان الله چه خبر است؟ اين چه موجودى است؟ اين چه تطوّر و چه تكاملى است؟

شباهت حالات کرم ابریشم با زندگی انسان

اين يك نمونه و مثال از مردن و تطوّرات آن و زنده شدن است.

گرچه حالاتى كه براى اين حيوان بيان كرديم مثال از براى مردن نيست بلكه مجرّد تشبيه است؛ چون تمام دوران‌هائى را كه اين كرم طىّ كرده است همه آنها متعلّق به عالم طبع و مادّه بوده و به عالم برزخ و صورت نرفته است؛ ولى اين تشبيه براى تطوّرات انسان و موت و حيات بعدى او بسيار مفيد است.

اين تشبيه براى دوران موت انسان و خفتن او در ميان قبر و تمام شكل و اندام اوّليّه خود را از دست دادن و چشم و گوش و جوارح را بخاك فنا سپردن، و براى نشان دادن آنكه اين تغييرات دلالت بر فقدان حيات نمى‌كند بسيار جالب و قابل توجّه و ملاحظه است.

همين انسان در قیامت به صورت و شكل ديگرى كه همان‌ صورت واقعيّه نفس ناطقه اوست حضور پيدا مى‌كند، منتهى قيامت اين كرم بعد از بيست روز است و قيامت انسان بيشتر.

همينطور كه اين كرم خوابيد و بيدار شد، انسان مى‌خوابد و بيدار مى‌شود. همينطور كه اين كرم مرد و زنده شد، انسان مى‌ميرد و زنده مى‌شود.